رهی که حیات جاودانی ست برو
سرمایه است جوانی با عشق برو
پاینده چو کوه باش لیکن رَه را
دانسته با دو چشم بینا برو
"دانائی توانائی ست."
آزمون واقعی "دانش" این نیست که صحت داشته باشد. بلکه این است که ما را قدرتمند کند. دانشمندان معمولا چنین فرض میکنند که هیچ نظریهای صد در صد صحیح نیست. در نتیجه حقیقت ، برای دانش ، آزمون ضعیفی ست. آزمون واقعی کارآمدی و سودمندی ست. نظریهای که ما را قادر میسازد تا کارهای جدیدی انجام دهیم دانش به حساب میآید.
هستی را نمیتوان به تعویق انداخت. بسیاری از بیماران سرطانی گزارش میکنند که زندگی شان در زمان حال پربارتر شده است. دیگر زندگی کردن را به زمان آینده موکول نمیکنند. دریافته اند که زندگی تنها در اکنون جریان دارد، در واقع نمیتوان اکنون را طولانی تر کرد ... همیشه با شماست. حتی در لحظهای که انسان به گذشته خود مینگرد - حتی در آخرین لحظه زندگی - هنوز زنده است و زنده بودن را تجربه میکند. زمان جاودانی اکنون است نه آینده.
به حرف که باشهطمع، هم چون آب شوری است که هر چه بیشتر نوشیده شود، تشنگی را افزون تر میکند.
به حرف که باشهخدا
لحظههای زیبا
موفقیت
آرامش
خیر و برکت
خوشبختی
عاقبت به خیری و عافیت
سرافرازی
همه و همه در وجود خود ماست...
این که میگویند " با وجود باش. " یعنی زنده وسلامت باش، و روح زندگی در تو متجلی باشد...
وقتی حدود دو و نیم دهه پیش به سل مبتلا شده بودم، دریافتم که «نیروی اراده» موروثیام به طرز غریبی بیاثر شده است. در آن روزها، تنها درمان، استراحت در بستر و ورزشهای به دقت درجه بندی شده بود. نمیتوانستیم عزممان را برای بهبود جزم کنیم و افراد «مصمم و سرسخت» مسلول، عموما حالشان بدتر بود و زودتر از پا درمیآمدند. ولی من دریافتم گوش دادن به جسمم اهمیتی حیاتی در درمانم داشت. وقتی توانستم نسبت به جسمم حساس باشم، «بشنوم» که خستهام و به استراحت بیشتری نیاز دارم یا حس کنم جسمم آنقدر قوی شده که بتوانم ورزشها را بیشتر کنم، رو به بهبود رفتم؛ و وقتی دریافتم آگاهی جسمم دچار وقفه شده(حالتی شبیه به آنچه بیماران در روانکاوی تجربه میکنند وقتی میگویند ذهنشان «با آنها» نیست.)، حالم رو به وخامت رفت. این شاید برای کسی که به شدت بیمار است، دیدگاهی زیادی شاعرانه یا «عرفانی» به نظر آید ولی در واقع برای من مسالهی مرگ و زندگی، مقولهای طاقت فرسا و تجربی بود. تا جایی که میتوانم قضاوت کنم باید بگویم که این در مورد سایر بیماران هم صدق میکرد. پفاندرس[فیلسوف آلمانی] میگوید:«اراده گوش کردن است.» که مشخصا همان «گوش دادن» به جسم را در ذهن متبادر میکند.
غزل سفر از عشق به عشق کردم دوشکفش برای پا مثل جسم برای روح است هر چه سالم تر و زیباتر باشد به سلامت و توانائی پا قدرت ابراز وجود بیشتری میدهد ..!
Agree or disagreeسقراط را پرسیدند :
عشق جاودانه پارت 3تعداد صفحات : 0